داستان کوتاه آلمانی سطح a1 (صوتی + ترجمه)

داستان کوتاه آلمانی (سیب زمینی)

در این پست از سایت کاکتوسو، داستان دیگری با نام “Liebe und Hass” (عشق و نفرت) را برای شما آماده کرده ایم.

این داستان همراه با فایل صوتی ارائه شده است که می تواند برای تقویت قدرت شنیداری (Hören) زبان آموزان بسیار مفید واقع گردد. همچنین زبان آموزان با گوش دادن به فایل صوتی می توانند با تلفظ درست لغات نیز آشنا گردند.

لازم به ذکر است این داستان کوتاه برای سطح a1 و همچنین سطح a2 مناسب می باشد.

Liebe und Hass

Ein Kinderbetreuer in einem Kindergarten sagt eines Tages zu den Kindern, wir wollen ein Spiel spielen.

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که می خواهد با آن ها بازی کند.

Die Kinder sollen am nächsten Tag eine Plastiktasche nehmen, und sie mit Kartoffeln füllen. Und zwar, für jeden Menschen, den sie hassen, eine Kartoffel, und die Tüte mit in den Kindergarten bringen.

او به آن ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آنبه تعداد آدم هایی که از آن ها بدشان می آید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.

Am nächsten Tag kamen die Kinder mit den Plastiktüten. Manche hatten 2, manche 3 und manche 5 Kartoffeln mit. Der Lehrer sagt zu ihnen, sie sollen eine Woche lang die Tüte überall mitnehmen, wohin sie gehen.

فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند. در کیسه بعضی ها 2 بعضی ها 3، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.

بیشتر بخوانید:

Tage vergingen, und allmählich waren die Kinder wegen des Stinkens der schlecht gewordenen Kartoffeln genervt. Außerdem waren die Kinder, die mehr Kartoffel in ihren Tüten hatten, von der schweren Last müde geworden, die sie zu tragen hatten.

روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند.

Nach einer Woche fragte der Betreuer die Kinder: Wie habt ihr euch in dieser Woche nach dem Tragen der Kartoffeln gefühlt?

پس از گذشت یک هفته معمل از بچه های پرسید: از اینکه یک هفته سیب زمین ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟

Die Kinder waren genervt, weil sie die stinkenden und schweren Kartoffeln überall mitnehmen mussten.

بچه ها از اینکه مجبور بودند، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.

Dann hat der Erzieher das Spiel so erklärt:

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:

Es ist genau so, wenn ihr den Groll über Menschen, die ihr nicht liebt, in eurem Herzen überall mitnimmt. Der schlechte Geruch vom Groll und Hass verdirbt euer Herz, und ihr nehmt ihn überall mit.

این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را به همه جا همراه خود حمل می کنید.

Wenn ihr den Gestank von schlechten Kartoffeln nicht mal eine Woche ertragen könnt , wie wollt ihr den vom Hass ein ganzes Leben in eurem Herzen ertragen?

حالا که شما بوی بد سیب زمنی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید، پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی ها


سایتهای مفید